نظر راجب رانکوهی

دیدین من تنها نبودم همه با من موافقن مثلا همین شهره جون خودمون نظرش اینه

آخ حرف دل مارو زدی مریم جون
پیش خودش چی فکر میکرد این کتابو بهمون داد
احتمالا مشکل مالی داشت هریه کتا ب 16 تومنه
اگه 50نفر تو کلاسمون فقط این ترم اینو بخرن میشه 800000
حالا ببین اینهمه سال تو اینهمه دانشگاه چه درآمدی داشته ناقلا
میگم مریم جون یاروومجرده؟؟؟؟؟
کی وقت میکنه اینا رو بنویسه؟؟؟؟

ترفند های گوشی نوکیا

سلام این مطلب از دوستای بزرگترین وبلاگ فناوری اطلاعات که تو لینک ها پیداشون می کنین


خفن ترین ترفند ها تو ادامه مطلب فریاد می زنند ما رو دریابید چیه چی میگین خوب برین بخونینشون گناه دارن منو نگاه نکنین همینطوری برین ادامه مطلب

ادامه نوشته

سلام این مطلب باحالو که دوستان هوش مصنوعی طرفدارشن رو از وبلاگ دوستانمون اخبار و اموزش تخصصی کامپیوتر گرفتیم تو لینکا پیداشون می کنین

پدر هوش مصنوعی که در سال 1956 موضوعی به این نام را برای اولین بار در یکی از مقاله هایش مطرح کرده و زبان برنامه نویسی Lisp را ابداع کرده است، در سن 84 سالگی درگذشت.

به گزارش بخش خبر شبکه فن آوری اطلاعات ایران از مهر، زمانی که ابررایانه "دیپ بلو" در ماه می 1997 موفق شد قهرمان شطرنج جهان گری کاسپاروف را شکست دهد، این پیروزی به عنوان موفقیتی بزرگ برای هوش مصنوعی توصیف شد، اما جان مک کارتی، مردی که این اصطلاح را برای اولین بار خلق کرد و در توسعه هوش مصنوعی پیشگام شد، نظری متفاوت داشت، به اعتقاد او هوش مصنوعی هنوز راه طولانی را در پیش داشت.

وی در سال 1956 نه تنها عبارتی جدید را به واژه نامه عمومی افزود، بلکه بنیانگذار عصری کاملا جدید از تحقیقات در زمینه علوم رایانه ای شد. وی در سالهای بعدی موفق به ابداع زبان Lisp، یکی از تاثیرگذارترین زبانهای برنامه نویسی رایانه ای در جهان شد و در توسعه سیستمهای اشتراک گذاری زمان نقشی کلیدی ایفا کرد، سیستمی که بدون آن اینترنت مدرن به وجود نمی آمد.

مک کارتی که برای چهار دهه در دانشگاه استنفورد مشغول به کار و مطالعه بود، در سل 1962 لابراتوار هوش مصنوعی استنفورد را پایه گذاری کرد. او در سال 2003 به شرکت گوگل پیوست تا در ساخت خودروهای خودکار این شرکت مشارکت داشته باشد.

بسیاری از متخصصان مک کارتی را اولین فردی می دانند که چاشنی محاسبات رایانه ای را به زبان ساده برنامه نویسی افزود و با این کار و ابداع زبان برنامه نویسی Lisp تاثیر بزرگی بر روی زندگی انسانها گذاشت.

چگونه با کامپیوتر به وسیله GPRS گوشی به اینترنت وصل شویم

چگونه با کامپیوتر به وسیله GPRS گوشی به اینترنت وصل شویم
در این مقاله قصد داریم نحوه اتصال کامپیوتر به گوشی شما را برای استفاده از سرویس GPRS سیم کارت های ایرانسل توضیح دهیم. در واقع شما پس از اجرای مراحل زیر می توانید بدون اینکه از اتصال ADSL و یا Dial Up استفاده کنید ، تنها با اتصال گوشی خود به کامپیوترتان از گشت و گذار در اینترنت لذت ببرید.
گفتنی است که سیستم عامل پیشفرض کامپیوتری که در این مقاله از آن استفاده می شود ، سیستم عامل ویندوز XP سرویس پک 2 است.

1 - قبل از شروع به کار حتماً از فعال شدن سرویس GPRS روی گوشی خود مطمئن شوید. برای این منظور ببنید آیا می توانید  با Browser گوشی خود سایتی مثل www.gmail.com را مشاهده کنید یا خیر. اگر توانستید این سایت را مشاهده کنید می توانید به مرحله بعد بروید.

2 - برای شروع نرم افزار مربوط به گوشی خود را که معمولاً PC Suite نام دارد را از درون CD عرضه شده به همراه گوشی بر روی کامپیوتر خود نصب کنید سپس از طریق کابل USB با بلوتوث گوشی را به کامپیوتر متصل نمایید و کمی صبر کنید تا مشخصات و تجهیزات گوشی شما بطور کامل توسط کامپیوتر شناخته شود. در این مرحله شما می توانید با مراجعه به نرم افزار PC Suite که روی کامپیوتر خود نصب کردید از صحت اتصال گوشی خود به کامپیوترتان مطمئن شوید. پس از طی این مرحله کامپیوتر شما گوشی متصل شده را به عنوان یک مودم نیز می شناسد. برای اینکه مطمئن شوید که گوشی شما اکنون به عنوان مودم نیز به کامپیوتر معرفی شده به قسمت " Phone and modem option " از منوی “ Control Panel “ سیستم خود مراجعه و با کلیک بر روی قسمت " Modems " ببینید نام گوشی خود را در اینجا مشاهده می کنید یا نه.
 

( در این شکل ما یک گوشی P990 را به عنوان مودم به کامپیوتر معرفی کرده ایم )

 

3 – در مرحله باید از طریق منوی " Create a new connection " در قسمت " Network Connections " یک اتصال Dial Up تعریف کنیم و در مرحله ای که باید مودم انتخاب شود ، گوشی را به عنوان مودم انتخاب کنیم.
 

( گوشی باید به عنوان مودم برای تعریف اتصال Dial Up انتخاب شود )

 

4 – مهمترین مرحله کار این مرحله است. در این مرحله باید در جایی که شماره تلفن برای Dial کردن وارد می شود عدد زیر وارد شود :
برای گوشی های سونی اریکسون شماره :   *99***8#
برای گوشی های نوکیا شماره :    *99#
و کادرهای User Name و Password در قسمت بعد کاملاً خالی بماند.
 

 ( در اینجا ما از یک گوشی سونی اریکسون به عنوان مودم استفاده می کنیم پس شماره *99***8# را وارد می کنیم )

 

5 – در این مرحله مراجعه مجدد به قسمت " Network Connections

پیدا کردن مدل گوشی افراد از روی شماره تلفن همراه

شهره همه فن حریف مینویسد....

فرض کنید شماره تلفن یک فرد را در اختیار دارید و دوست دارید بدانید گوشی وی ساخت کدام کارخانه است و مدل دقیق گوشی او چیست. شاید در نگاه اول چنین چیزی ممکن نباشد، اما در صورتی که شماره مورد نظر شما «ایرانسل» یا «همراه اول» باشد به سادگی چنین کاری امکان پذیر است. تنها لازمه این کار نیز دسترسی به اینترنت است. در این ترفند قصد داریم به معرفی پیدا کردن نوع گوشی افراد مختلف از روی شماره تلفن همراه آنها بپردازیم.

 


خطوط «ایرانسل»
برای پیدا کردن نوع گوشی شماره‌های «ایرانسل» کافی است به آدرس اینترنتی http://92.42.49.87:8080/mtn_ir-mt-web-portal مراجعه کنید.
سپس شماره تلفن همراه مورد نظر را با پیش‌شماره و بدون صفر وارد کنید و روی دکمه «مرحله بعد» کلیک نمایید (به عنوان مثال 9350000000).
در صفحه بعد، کارخانه و مدل گوشی این شماره را خواهید دید.

خطوط «همراه اول»
برای پیدا کردن مدل گوشی شماره‌های «همراه اول» نیز کافی است به آدرس http://78.38.243.104:8080/mcci-mt-web-portal مراجعه کنید.
شماره تلفن همراه را با پیش‌شماره و به همراه کد 98 و بدون صفر وارد کرده (ترفندستان) و روی دکمه «مرحله بعد» کلیک کنید (به عنوان مثال 989120000000).
در صفحه بعد، کارخانه و مدل گوشی این شماره موبایل را مشاهده خواهید کرد.

این دو صفحه در اصل برای دریافت خدمات دیتا راه‌انداری شده‌اند اما چنین استفاده‌ای نیز می‌توان از آن‌ها کرد

راستی دوستان نوشته هایی که از دوستان میزارن بیشتر جنبه شایعه دارد و واقعیت چندانی ندارد زیادی پیازداغ اضافه کردست دریابید دیگر

جین ایر


نوشته شارلوت برونته
ترجمه محمد تقی بهرامی حران

جین ایر معروف ترین اثر شارلوت برونته خواهر امیلی برونته (نویسنده بلندی‌های بادگیر) و آنا برونته است، که در سال ۱۸۴۷ به چاپ رسید. بر اساس این کتاب فیلمی نیز ساخته شده است.

این کتاب راجع به زندگی دختری است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست می‌دهد و در محیط خشک و خشن پرورشگاه بزرگ می‌شود ؛او سپس با سمت معلمی به خانه‌ای اشرافی می‌رود، ارباب خانه(آقای روچستر) به تدریج به او علاقه مند می‌شود ولی جین می فهمد که او قبلا ازدواج کرده و ...
جین ایر
نمایش در اندازه اصلی
معرفی خواهران برونته ادامه مطلب یادتون نره یه سر برین ههمون فیلمشو فقط بیست بار کانال 1و2و4دیدیم  من که باشه دوباره هم میبینم بسکه داستانای کلاسیک دوس دارم البته به گرد فانتزی نمی رسه

ادامه نوشته

سلام بچه ها کتاب دکتر مقسمی طراحی الگوریتم رو واسطون میزارم کتابش شبیه کتاب پیام نور با تفاوت اینکه توضیح هم داره حتما بخونینش

http://www.aghazeh.com/algorithms-book/275-algoritm-moghasemi.html

pm فوری

سلام بچه ها این مطلبو از وبلاگ استاد یزدانپناه گرفتیم ادرسش تو لینکامون هست یه انتقادم داریم اخه استاد من به شخصه اومدم تو وبلاگتون نظر دادم خواهش کردم یه نظر بدین بد شما فقط گفتین ادرسه جدیدتونو وارد کنیم مچکرم همین فقط همین  هی شانسو میبینین ماها به خاطر تداخل امتحانا سیستم عاملو که با استاد داشتیمو حذف کردیم بعد استاد جاش .... بعد این مطلب میگم

کوییز یک ونیم نمره ای درس سیستم عامل از4 فصل اول کتاب میباشد که حضور دانشجویان الزامی است

افزون برآن امتحان میانترم از تست های ارشد سالهای قبل می باشدالبته بدون چهارگزینه. 

بعد استاد کوییز نگرفتن هیچ یه نیم نمره هم به بچه ها دادن فکر کنین استاد یزدانپناه که اون ترم 0.25 هم به ترجمه بچه ها ندادن همینطوری 0.25 هم نه 0.5 نمره به بچه دادن به خشکی شانس

بچه ها واااااااای من چه قدر حرف تو دلم جمع شده بوووووووووووووووووووودا مهلا بچه ها بزارین از اول مهلا کیست البته همه تو دانشگاه مهلا رو میشناسن مهلا یک عدد دختر خوش سیما تپلی بامزه لپشو بخورم چادری قد کوتاه شیطون زیرک به دنباله نمره همیشه میگه من درس نخوندم  اماهمیشه کتب ارشد به دسته اینقدر پیشرفتست که از حد ترم گذشته به ارشد رسیده اخ خیلی لو دادمش منو گیر بیاره تو یونی مردم حالا هر چقدم گنده تر از مهلا باشم میگن فل فل نبین چه ریزه .... خوب بگذریم مهلا این ترم ناراحته غمگینو خستس خودش میگه نمیدونم ولی اینگار یه رازی پشت پردست یعنی چیه بچه ها من اون مهلا بامزه هه رو خیلی بیشتر دوس داشتم بیاین مهلا رو برگردونیم به همون حالت ترم های قبل چه قدر همه تغییر کردن تو این ترم سیما عینکی شده اون سیما چادرشو برداشته فرناز همین فرناز خودمون که همیشه اضافه کاری هم تو دانشگاه میموند اصلا نمیاد کلاسا اقای شیر علی خان ما فرنازو از شما می خوایم رفتین سربازی موها رو تراشیدین ولی بهتون ساخته چون چاق ترم شدین چرا به فرناز نمی رسین هاااااااااااااااااااااااا کو فرنازهااااااااااااااااااااااااااااااااا راستی مهلا بچه باحالیه دروغم نمیگه منم زیادی ادویه نمک زدم بهش پس همشو باور نکنین


امان از رانکوهی

امان از این رانکوهی اخه یکی بگه اخه استاد محترم و عزیز گیر اوردی مارو اخه گفتن شما باسواد خیلی بلد پایگاه داده هر چی رو عالی خوب اخه گفتن کتاب هر چی پر بارتر بهتر منظورشون بار علمی کتاب بود نه وزن کاغذی اش که یعنی چی ذخیره و بازیابی 500 صفحه ناقابل پایگاه 750 صفحه یعنی ما دانشجوییم ربات نیستیم اونم بودیم ارور داده بودیم بیچاره این دانشجوهای پیام نور حق ارور دادنم ندارن مگه اقای رانکوهی شما خودت دانشجو نبودین رحم ندارین اخه چرا بابا ما دانشجوی مملکتیم جوانان  و ستون های ایرانیم گناه داریم موهامون از دست این دو درس سفید شد اصلا ما بیخیال این استادا چه گناهی کردن همین استاد سعیدیان استاد خوش گویش ما اینقدر این استاد فعاله که از لاغری لباس تو تنشون زار میزنه کتابه شما رو دیدن لاغر ترم شدن دیگه ازون لبخنداشون تو کلاس نمی زنن یعنی یعنی یعنی چی کتاب 750 صفحه جالبه اینا نیست بازم هست هر چهارسال یکیش میاد اخرشم امروز تو کلاس پایگاه نفهمیدیم این دانشجوی ش 3 میتونه درس ش 20 رو با اوستا علی بگیره یا اوستا رضا اخه هم اوستا رضا هم اوستا علی اینو ارائه میدن ماله  فصل 3 پایگاه نمی دونم از کدوم مطلبشه فهمیدین به ما هم بگین

تیپ جدید سیما

وااااااااااااااااای سیمااااااااااااااااااااااا تو چرا اولین روز دانشگاه به عنوان زن امید حرف مستر امید و گذاشتی زیر پاهایت با چادر و هد مومن تشریفتان را به دانشگاه اوردین ها بعد از 5 ترم یکهو میریم یونی به صبا زنگ میزنی منم که کنارش بعد میگی پشتتم صبا پشت رو نگاه میکنه بع دوباره میگه کجایی یکهو تو با دستت زدی پشتش بچه ها نمی دونین چه صحنه ای بود سیما نگو یه دختر لاغر خیلی لاغر کمر باریک به مانتوی رنگ روشن بر خلاف رنگ سیاه فرق کج مش کرده منو صبا بعد از چند بار هنگو ارور یافتیم این دختره سیماست واااااااااااااااااااااااای سیما تو چرا اینجوری شدی میگه بهم نمیاد ما گفتیم ن...................................ه میاد خوشگل شدی همین بمون دیگه نری اونجور چادر بزاری تازه ماه شدی ولی فکر کنین اون یکی سیما رفیق فابریگش به همه سلام کرد جز سیما بگین چرا خوب چرااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب معلومه دیگه نشناختش ها ها ها ................ وای از دست این سیما شیطون کمر باریک  راستی شما کدام سیما رو می پسندین


برگزیده

سلام یه وبلاگ پیدا کردم مال بچه های دبیرستان دخترانه فردوسی مشهدن یه مطلب باحال دارن کر کر خنده راستی یه معلم فیزیک دارن به نام پورقاسم باهاش لجن چه جور اینم مطلب اتوس جان
سلااااااااام! میدونم دلتون واسه پست های من تنگ شده بود و شب و روز از دوری من و متن هام بیقراری میکردین....چه کنیم که درگیر درس و مشق و پورقاسم و فیسبوکمان بودیم...آرشیدا هم که قربونش برم کلاهش این طرفا بیفته نمیاد این ور!

خب....خاطرات رامسر که به سمعتون(!) رسید...البته با کمی تاخیر و اندکی هم سانسور....!تا یادم نرفته....آقای مشعلچیان سلام....حالتون خوبه؟ آقا به خدا حضور شما به وب ما نور و روشنی میده....بابت امتحان ترم هندسه هم ممنون!! سوال از این سخت تر و مخ کارگیرتر نبود دیگه! میدونم! ممنون که اشک ما رو سر جلسه درآوردین و ۵ تا تجدیدی ترم آخر بهترین خاطره ها رو از شما خواهند داشت....! با تشکر از استاد! ضمن حفظ سمت از استاد پورقاسم هم کمال تشکر را داریم که تهدیدات خود را به سرانجام رساند و نمره ی آتوس رو دستکاری نمودند! همینجا اعلام میکنم: استااااااااااااااد! دارم برات! وقتی رفتم لو دادم که سوال میدی به بچه ها حالت جا میاد! البته بگم! من تا نمره اصلیمو نگیرم عقب نمیکشم مستر پورقاسم!(ایش!)

حالا کدورت ها رو میذارم کنارو با روحیه ای کاملا اوپن براتون حوادث امتحانات رو شرح میدم....با ما همراه باشید!

امتحان دین و زندگی: طبق معمول همیشه ما امام حسین و امام حسن و پیامبر و مکه و مدینه و لاس وگاس و قاطی کردیم و آخرشم نفهمیدیم کی محرمه و کی نامحرم! تا حدی که استاد کاکویی پسردایی رو نوشت محرم و عمو رو نوشت نامحرم!!

امتحان آمار: مثل همیشه عااااالی تر از عالی! و ما مثل همیشه سوالات رو از شخص شخیص معلممون گرفته بودیم...! نتیجه یک ۲۰ بسیار زیبا و خوش اندام در کارنامه مان شد!

امتحان ریاضی:گند!وقت کم!سوالات در حد دکتر حسابی! نجومی!اشک آور! سرطان زا! دور از دسترس اطفال! +۱۸ !

امتحان هندسه:--------------------------!

امتحان شیمی: آتوس کش!

امتحان فیزیک: عالی! آسون! در پیت! در حد آیکیو گنجشک! خاک بر سر! احمقانه! مدل پورقاسمی! اکشن! جنایی! هرسوال=۱۰ تا فرمول!

امتحان زبان: ۲۰!

امتحان زبان فارسی: ۳۲ تا سوال! پدر دربیار! خانم خدایاری که میگفت آبه اما از نظر ما نوشابه هم نبود! حتی از توی فهرست هم سوال داده بودن!

امتحان ادبیات:گل و بلبل! بوستان و گلستان! خسرو! رستم و سهراب....عشق!جانم به قربانت ولی اینگونه چرا...؟؟

امتحان جغرافیا: سوال داشتیم! =۲۰ زیبایی دگر!

امتحان عربی: احسنت! نعم! هو؟؟ لا! تبارک الله! الپدران الدرآوردان! المرگ الجلوی چشمان! التلمیذان گریان! المعلم خوشحال و الخندان!!

جان آتوس حال کردین امتحانارو! اگه مدرسه سهروردی(دبیرستان مذکرانه!) هتله فردوس ما متل هستش! صفا سیتی! تک! چی بگم که در وصفش باشه؟ معلما...وای نگووو....همه فارغ التحصیل از هاروارد و آکسفوردن! سطح پایین ترینشون همین پورقاسمه که دانشگاه امیرکبیر میرفته! جدی میگم! کلیه ی امکانات رفاهی رو هم داره! (اینو جدی جدی داره!) منظره کلاساش که دیگه واویلاست! خیابون و کوچه و مدرسه پسرونه! عالی! خلاصه این مدرسه ی عالی برای خدمتگزاری حاظره....سومی ها بشتابید که پر میشه...آی دردو بلای همتون توی سر پورقاسم! بیاین که خاتمی قربون همتون میره! اومدین از هرکی بپرسین آتوس کیه معرفی میکنه خدمتتون!

قربان مقام همتون! آتوسا.....

http://ferdosss.blogfa.com/

تاریخچه ی کلمه ی پدر سوخته

وقتی که در زمان یزدگرد عربها به ایران حمله کردند و ایران رو فتح کردند ، مردم ایران رو ک دارای دین زرتشت بودند آتش پرست و کافر نامیدند و اونها رو مجبور کردند که به دین اسلام روی بیاورند . در این میان گروهی خودشان به دین اسلام گرویدند و گروهی هم از ترس مسلمان شدند ، چون می دیدند که افرادی که مسلمان نشوند را میکشند . اعراب افرادی را که مسلمان نمی شدند ، مردها و سرپرست خانواده را در آتش میسوزاندند تا دیگران یاغی گری نکنند ، و زنان آنها را به کنیزی و بچه ها را برای نوکری و کلفتی می بردند . این بچه ها بزرگ شدند و در خانه اعراب
ه> کار میکردند و خود اعراب هم بچه هائی هم سن اونها داشته اند ، وقتی ازصاحب خانه میپرسیدند که این بچه تو است (کلفت و نوکرها)، میگفته : ” نه ، این پدر سوخته است ” یعنی بچه ما نیست ، نوکر و کلفتی است که پدرش در جریان فتح ایران سوزانده شده است و به این نوکر و کلفت ها میگفته اند : “پدر سوخته ” .

منبع : لغت نامه دهخدا

وقت شناس باشید

در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی‌ از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت كرد. 
در روز موعود، مهمان سیاستمدار تاخیر داشت و بنابرین کشیش تصمیم گرفت کمی‌ برای مستمعین صحبت کند.
پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: ۳۰ سال قبل وارد این شهر شدم.
انگار همین دیروز بود.
راستش را بخواهید، اولین کسی‌ که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت.
به دزدی هایش، باج گیری، رشوه خواری، هوس رانی‌، زنا با محارم و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد.
آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی‌ با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بوده‌ام و این شهر مردمی نیک دارد.

در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد.
در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذر خواهی‌ کرد و سپس گفت که به یاد دارد که زمانیکه پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی‌ بود که برای اعتراف مراجعه کردم.

نتیجه اخلاقی‌: وقت شناس باشید

فریدون

سوم آبان.....سالروز در گذشت شاعر گرانقدر فریدون مشیری

روحش شاد ، یادش گرامی(این شعرشون خیلی زیباست)

ادامه نوشته

CrthKarikagol.jpg

bio خاطره

سلام بچه ها خوبین اه دانشگاه چه زود میگذره انگار نه انگار دیروز ترم یک بودیم و حالا 5 ترم گذشته وای دلم نمی خواد دیگه یه ثانیه هم بگذره ولی مگه دست منه اه چقدر خوبه جوون باشیم ازاد باشیم کاش که همیشه خوش بگذره امروز تو کلاس نشسته بودم کلاس استاد مولایی اقتصاد مهندسی چه استاد خوبیه هر چی ازش خواستیمو قبول کرد یه استاد خوب امروز تو کلاس فقط منو شهره و فریده و مستر سالار بودیم چه شود اینم یادداشت من مریم در اون لحظه : الان شهره جلوی تخته است شهره جون حسابداری دوره دیدن دارن مسائلو ذهنی حل می کنن من فندوق شهره و مستر سالار + استاد تنها افراد موجود در کلاسیم من خوشحالم با اینکه دارم از دندون درد میمیرم کاش که این روزا تموم نشه ساعت 11:51 تمرین 7-3 ص 51 ها ها ها

سلام سلاام صدتا سلام خوبین دوستای خوبم؟ مررررسی از مریم جونم که ابروی منو برررد رسماااا میکششششمت حالا دیگه من بعده؟؟؟؟ امتحان قبول شدم ااااره؟ راستی دانشگاه دوباره توره ۱۴ روزه انتالیا گذاشته مختلطه مسئول اسم نویسیشم خودمم